بسم الله الرحمن الرحیم
الان از یه عروسی میام... یه عروسی ساده...
یکی از روستاهای اطراف که حدود نیم ساعت با شهر فاصله داشت. از کوچه با ماشین نمی شد بالا رفت و مجبور شدیم پیاده بریم. خیلی جالب بود که خونه یه اتاق دو در سه بود و همه ی مهمونا توی حیاط که تقریبا یه باغ بود نشسته بودن و با اینکه تابستونه ولی هوای خوبی بود و سایه ی خنکی داشت....
خاله ی دوماد که نزدیک مانشسته بود گفت که داماد همیشه دوست داشته مراسمش خاص باشه و همینجوری هم شد...
گلاب به روتون وقتی دسشویی خواستم برم همه ی مهمونا در جریان قرار گرفتن، از چند نفر پرسیدم و فهمیدم همون تقریبا اتاق جلوی ورودی حیاط که به کوچه وصل بود دسشوییه (البته هیچ واسطه ای بین خونه و کوچه نبود). شلنگ نداشت و سقفش کوتاه بود...{دیگه حرفی ندارم}
ولی خاطره شد...
تجربه ی قشنگی بود...
به نام خدا
حتما دو تا سخنرانی استاد علی اکبر رائفی پور با عناوین«زمزمه های نفوذ» و «آخرین تکاپوی کفر» رو گوش بشین... به عنوان یک ایرانی و البته مسلمون لازمه این مسائل رو که استاد بیان می کنند بدونیم.
لازم به ذکره که هر دوی این سخنرانی ها به رشته ی تحریر دراومده و با همین عناوین روی سایت مصاف ایرانیان قابل دانلود هست.
در پناه حق پیروز و سربلند باشید.
پ.ن. لینک هاش
آخرین تکاپوی کفر
http://masaf.ir/Ceremony/Detail/5360/دانلود-روایت-عهد-48-با-عنوان-آخرین-تکاپوی-کفر-shia%20muslim
زمزمه های نفوذ
http://masaf.ir/Ceremony/Detail/5355/دانلود-روایت-عهد-47-با-موضوع-زمزمه-های-نفوذ-گزارش-shia%20muslim
کتاب آخرین تکاپوی کفر
http://masaf.ir/View/Contents/28279/دانلود-کتاب-"آخرین-تکاپوی-کفر"-shia%20muslim
کتاب زمزمه های نفوذ
http://masaf.ir/View/Contents/28229/دانلود-کتاب-"زمزمههای-نفوذ"-shia%20muslim
به نام خدا
چند روزی بود که اون کتاب قدیمی رو روی میز عسلی خونمون میدیدم. جلدی لکه دار داشت و گوشه های پاره اش حاکی از کهنه بودنش بود. این جمله ی آقای قرائتی وقتی میدیدمش تو ذهنم مرور می شد که «هفته ای یک کتاب بخونید، خودتون رو فارق التحصیل ندونین و...»؛ علاوه بر این کم حجم بودن هم باعث شد دلو به دریا بزنم و شروع کنم به خوندنش. قدیمی بودنش هم کنجکاوی من رو برانگیخته بود.
لحظات دلنشینی موقع خوندنش داشتم.
پ.ن. بهتون پیشنهاد می کنم کتاب رو دانلود و مطالعه کنید.
معرفی کتاب:
دختری در قطار
نوشته عبدالله ترجمه سید صادق شفائی زاده
بسم الله الرحمن الرحیم
دنباله روی و پیوری کورکورانه مضرات زیادی دارد... اولین موردی که به ذهن بنده می رسد از بین رفتن خلاقیت است...
خلاقیت موهبی است که خداوند به ما عطا کرده است و ما با پیروی از الگوهایی که به ما می دهند آن را ضعیف می کنیم...
آدمی که خلاقیت نداشته باشد، دائما به دنبال این است که دیگری چه کرد تا آن را بکند و استعداد های درونی اش شکوفا نخواهد شد...
حرف در این مورد زیاد است و فعلا همین سرنخ باشد تا مجددا خدمت برسم
یاحق
بسم الله الرحمن الرحیم
توی این روزگاری که حیاط فقط توی حیاط مدرسه و محوطه ی پارک واسمون تعریف شده دیگه جایی برای لذت بردن از عطر هلو های تازه رسیده حیاط خونه و بوی خوش پیچ یاس گوشه ی باغچه نیست...
سماور ذغالی ای که باید حواست رو خوب جمعش بکنی که گر بگیره و آبش جوش بیاد تا در کنار هم آرامش پیدا بکنیم کجاست؟!
این درسته که دنیا پیشرفت کرده و به سمتی میره که زندگی رو بهتر بکنه، ولی یه سوال دارم؛ آیا به این هدف رسیده؟!
اینکه ما فرهنگ خودمون، آداب و رسوم چندین و چند سالمون رو کنار بذاریم و تمام فکر و ذکرمون بشه جدیدترین هایی که باید بهمون عرضه کنن درسته؟!
اینکه حسرت نگاه پرمهر مادر بزرگ و پدربزرگ، دورهم جمع شدن هایی که پر از شادی و خنده و احوالپرسیه به دلمون بمونه خوبه؟!
اینکه با نگاه کردن فیلم های قدیمی ایرانی که صفا و صمیمیت توشون مشخصه همش پشت سرهم ای کاش و آخی و هعی بگیم، ناراحت کننده نیست؟!
و ...
بهتره به خودمون بیایم، این مصرف گرایی ای که به وجودمون انداختن رو از خودمون دور کنیم...
مدیریت زمان و مدیریت هزینه رو از اسلام یاد بگیریم، اسلامی که هرچقدر دشمناش تلاش می کنن از بین ببرنش مردم دنیا بیشتر و بیشتر دنبالش میرن و شادی حقیقی رو فقط با خدا و اسلامش لمس می کنن...
پیامبر(ص) زمانشون رو به سه دسته تقسیم می کردند؛ یکی برای کار و امور مردم، یکی برای عبادت و زمانی رو هم برای بودن با خانواده
از پیامبر عشق و دوستی الگو بگیریم تا زندگی خوبی داشته باشیم...
" الهی!
به بهشت و حور چه نازم؟ مرا نظری ده که از هر نظری بهشتی سازم. "
خواجه عبداله انصاری
در پناه حق سربلند باشید